در شب اعدام | آلدن نولن

در شب اعدام | آلدن نولن


در شب اعدام

یکی مرا با پزشکِ قانونی اشتباه گرفت

گفتم «خبرنگارم… مطبوعاتی هستم»

اما نفهمید و مرا

به اتاقی اشتباه برد

رییس زندان به پیشوازم آمد،

«آمدید پدر روحانی؟»

گفتم «مطبوعاتی هستم»

گفت «البته، کشیش مطبوعاتی»

و از پله‌ها پایین رفت

و مرا به دنبال خود کشاند

قاضی بلند گفت «آقای آلیس!»

داد زدم «مطبوعاتی هستم»

ولی مرا هل داد

به پشت پرده‌های سیاه

به جایی‌که روشنایی‌اش کورکننده بود

و چهره‌ی مردان روبه‌رو

دیده نمی‌شد

پیش خود گفتم، خدا را شکر

آن‌ها مرا می‌بینند

و سراسیمه فریاد زدم، «ببینید!

به صورتم نگاه کنید!

هیچ‌کس مرا نمی‌شناسد؟!»

کلاه سیاهی سر و صورتم را پوشاند

و مامور اعدام زیر گوشم گفت،

«بیش از این دردسر نساز!»

آلدن نولن، نویسنده و شاعر کانادایی، (۱٩۳۳–۱٩٨۳)

درباره‌ی اکرم پدرام‌نیا

اکرم پدرام‌نیا، نویسنده و مترجم، دانش‌آموخته‌ی ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران، پزشکی دانشگاه علوم‌پزشکی ایران و مدیریت پژوهش پزشکی دانشگاه مک‌مستر کاناداست. از اکرم پدرام‌نیا تاکنون مقاله‌های زیادی در زمینه‌های ادبی، اجتماعی و پزشکی در نشریه‌ها، رسانه‌ها و سایت‌های اینترنتی داخل و خارج از کشور منتشر شده است.

یک یادداشت

  1. کنجکاوم بدونم آیا این واقعن شعره؟
    ممنون از راهنمایی‌تون

پاسخ دادن به Pejman لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.