زنی را دوست داشتن | اد هورنیک

زنی را دوست داشتن | اد هورنیک


زنی را دوست‌داشتن از مرگ گريختن
از هستی خاكی بيرون‌رفتن
در روح همديگر چون رعد غريدن
با هم دراز کشیدن،گوش سپردن، خیال‌پردازی کردن
همراه با درختان شبانه، وزیدن
یکدیگر را بوسیدن و نواختن
لحظه‌ای همدیگر را به زندگی آوردن
غروب‌كردن و با شگفتی طلوع‌کردن است

می‌پرسم: خوابیده‌ای؟ پاسخی نمی‌دهد،
بی هیچ کلامی كنار هم خوابيده‌ايم و به همديگر فكر می‌كنيم
دو روحِ لبريز از اندوه

دور از اين دنیا كه نمی‌تواند به ما آسیب برساند،
و نزديکِ ستارگان، که سحرآمیز اشاره می‌کنند
انگار كه مرده‌ام و او را رها كرده‌ام.

درباره‌ی مودب میرعلایی

مؤدب میرعلایی، شاعر و مترجم، متولد ۱۳۴۶ است. ادبیات فارسی و سپس فرهنگ و زبان‌های باستان خوانده است. در هلند تعلیم و تربیت خوانده و به عنوان مددکار اجتماعی مشغول به کار است. وی سال‌های بسیار است که آثار شاعران مدرن هلند و بلژیک را ترجمه می‌کند. از او کتابی با عنوان «اکفراسیس» در نشر چشمه منتشر شده است.

یک یادداشت

  1. شعرهای نو، رمانتیک، که احساسات انسان را به قلیان میاورد را عاشقانه دوست دارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.