سونت

سونت


ماه ژانویه پر کشیده است

از پنجره های زندان؛

شنیده ام آواز محکومان را در هزارتوی سلول هایشان:

«باز یافته است آزادیش را یکی از برادرانمان.»

هنوز به گوشت می رسد صدای ضعیف آواز زندانیان،

.طنین گام های زندانبانان بی کلام

و تو، خود باز می توانی بخوانی، آرام بخوانی:

«بدرود، ماه ژانویه.»

رو به نور پنجره،

با نفس هایی عمیق هوای گرم را فرو دهی،

و من، غرق اندیشه، بار دیگر به حرکت در می آیم

در راهروها، از واپسین بازجویی

به بازجویی بعدی – به سمت آن سرزمین دوری

که نه ماه مارس می شناسد و نه ماه فوریه.

 

1962

درباره‌ی کامیار محسنین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.