گلایه‌ی خیابان‌خواب | آلن گینزبرگ

گلایه‌ی خیابان‌خواب | آلن گینزبرگ


رفیق، منو ببخش، هیچ نمی‌خواستم، گند بزنم به اعصاب مبارکت
اما راستش من از ویتنام اومدم
آره، همونجا که یه عالمه آقای متشخصِ ویتنامی کشتم و
یه چن‌تایی هم خانم.
بعدش رنج و عذابِ سوغاتیِ اونجا رو تاب نیاوردم و
از ترس کارم به اعتیاد کشید
حالا هم دارم از بازپروری میام و پاکِ پاک‌ام
اما جایی واسه خواب ندارم و
نمی‌دونم چه خاکی باید به سرم بریزم.
رفیق، منو ببخش، هیچ نمی‌خواستم، گند بزنم به اعصابِ مبارکت
اما راستش تو کوچه بدجوری سرده و
من هم یکه و یالغوزم و
حالا هم پاکِ پاک‌ام، اما زندگیم پاک به گوه نشسته
به نشونیِ کوچه‌ی سوم، خیابونِ ای. هاستون
تو دلِ ترافیک، درست زیرِ چراغ قرمز
آره، خودمم که دارم با یه کهنه‌ی کثیف شیشه-جلوی ماشینت رو
پاکِ پاک می‌کنم.

آلن گینزبرگ
۲۴ دسامبر ۱۹۹۶

درباره‌ی وحید روزبهانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.