پابلو نرودا: غزلواره ی هشتاد و یکم

پابلو نرودا: غزلواره ی هشتاد و یکم


ترجمه ی این شعر پیش کشی است به همسرم باهار و اتفاق بودن اش

 

پابلو نرودا: غزلواره ی هشتاد و یکم

 

حالا از آنِ منی. در رویایت با رویایم بیاسای.

عشق و رنج و کار همه باید اکنون که یک سر به خواب روند.

شب دَوَران نادیدنی اش را می آغازد،

وَ تو چون کهربایی ناب کنارم خفته ای.

 

چیزی جز عشق در رویاهایم نمی آرامد. رهسپار می شوی،

رهسپار می شویم، با هم فرازِ امواج زمان.

با من از میان سایه ها هیچ کس سفر نخواهد کرد،

تنها تو؛ همیشه بی خزان، همیشه تابان، همیشه رخشان.

 

پیش از این دستان ات مشت های ظریف شان را بر گشاده اند

و بگذار اشارات معمول و لطیف شان را یک سو نهند، چشمان ات بر هم آیند چون دو خاکستری

بال، و به جنبش در آیم.

 

سپس، پیِ آن دریا که آبستن آنی، که مرا

در می رُباید. شب و جهان و باد جز به قضای شان می چرخند.

بی تو، رویای تو ام، همین، و این همه چیز است.

درباره‌ی نیما فرح بخش

نیما فرح‌بخش، شاعر، مترجم، بازیگر و کارگردان تیاتر، متولد ۱۳۵۸ شمسی و زاده‌ی کرمان است. وی دانش‌آموخته‌ی کارشناسی‌ارشد عمران از دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز و ساکن آنجاست. نوشته‌هایش در باب تئوری تیاتر و ترجمه‌های شعرش را در مجلات شبکه آفتاب، ناممکن و سایت خانه شاعران جهان و شیزوکالت منتشر کرده است. از سال ۱۳۸۰ مشغول به تحقیق متمرکز روی آثار سمیوئل بکت بوده و از این نویسنده نمایشنامه‌های "در انتظار گودو"، "آخرین نوار کراپ"، "بداهه‌سرایی در اوهایو"، "آمد و رفت"، "فاجعه" و "نَفَس" را به صحنه برده است. در حال حاضر سرگرم ترجمه آثاری در باب "زبان بکت" و اشعار وی از متن انگلیسی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.