زمین مثلِ یک پرتقال آبی‌ست

زمین مثلِ یک پرتقال آبی‌ست


 

زمین مثلِ یک پرتقال، آبی‌ست

هیچ خطایی در کار نیست

کلمات دروغ نمی گویند

پیشکش نمی‌شوند دیگر‌

برای سردادنِ سرود

گِردِ بوسه‌های تفاهم

عشق و جنون

پیوند خورده دهانش

با تمامِ رازها و لبخندها

و چه جامه‌های گذشت

که بر تنِ اوست

تا که عریانش بیابند

 

زنبورها گل‌های سبز می‌دهند

دورِ گردنت، سحرگاه

گردنبندی می‌بندد از پنجره‌ها

برگ‌ها بال می‌یابند

تمامِ شادی‌های خورشید در توست

همه‌ی آفتابِ روی زمین

در مسیرِ زیبایی تو

 

 

درباره‌ی سارا سمیعی

یک یادداشت

  1. منوچهر پروینی

    استقبال از شعر “پل الوار” ، شاعر فرانسوی که گفته:
    《زمین مثل یک پرتقال آبی است…!!!》

    زمین پرتقالی تو سرخ است،
    با پوستی زرد.
    قارچش می کنند
    عصاره اش را می مکند ،

    زمین پرتقالی پیوندی است ؛
    پیوند با غم ،
    در این زمانه ی نفرت…
    پیوند با درد ، رنج ،
    کسالت مفرط…..

    زمین پرتقالی است خونی
    با وسعت جغرافیای دلتنگی ،
    که قرنها یش با غربت انسان
    سالهایش با سردی عاطفه
    دلهره ، اندوه..
    ماه هایش با خسوف محبت
    روزهایش با اضطراب
    و هرلحظه اش با هراس و دلهره از انفجار پیوند خورده است.

    زمین ،
    دلخون از مرگ
    با چهره ای پر زخم از شیار انفجار،
    شیارشخم از خیش راکت و بمب
    آماده برای پاشیدن بذر های پوسیده ی گندم،
    در وسعت جغرافیای دلتنگی.
    باقاره هایی پر از گرسنگی ،
    با سالهای مکرر خشکآبی؛
    زمین ، پرتقالی است دلخون از جنگ ؛
    پریده رنگ
    از شنیدن دروغ های بزرگ
    از دیدن آیین فراگیر نیرنگ….

    م.پ
    کرمانشاه/بهمن99

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.