رسیدن

رسیدن


۱

درم تو را صدا کرد، پنجره را بستم
قاب شکسته‌ی شیشه‌ای را پوشاندم.
ابر، بامی زیر نسیم‌های فرونشسته
گل سرخ، گل‌های خطمی شکفتند
از میان پوشال نور را برداشتم
از باران نور را
از رود پرطنین
چرا که تاریکی را در خانه سوزاندم.

زیر در
لب از دهان سوال می‌پرسد، شانه به ران پاسخ می‌دهد:
آن‌وقت تو رها کردی،
پاییز، هنوز مرئی بود.
زمستان با نورها جابجا می‌شد،
آتش‌های سرخ
در غریبگی زندگی کردی.
سبز، شکافی در یخ پیدا می‌شود.
ناله‌ای بر رودخانه بود.
سفیدی بر برف.

۲

آن مرد که به سویت آمد، من،
نمی‌گویم: مرا ببین که می‌آیم.

سفید بر جاده،
راه می‌روی
صداهای سفید ده پرواز می‌کنند
صدای سبز ساحل
بوته‌های تمشک
از میان دست‌هامان می‌رویند. سفید و سبز.

آن‌که می‌ایستد آن‌گاه، پشت درها،
گوش می‌کند:
چک‌چکی زیر بام؟

مردی که می‌ایستد
پشت دروازه، ‌
مرد زنده‌ای  که آن‌جا حرف خواهد زد،
خواهد گفت:

بر این جاده، هرکه هستی،
وارد شو!

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.